در زندگی روز هایی می شودکه دوست داری بزنی به بیابانبیابان پیدا نمی کنی ، می زنی به خیابانبا دنیا که هیچبا خودت هم قهر می کنیمنتظری ...منتظر ِ " اویِ " زند ِگیتمنتظری ببینی حواسشاصلا به قهر کردنت هست !؟
روز هایی می شود در زندِگیتدوست داری بهانه گیـر شویتو لوس شوی و " اوی ِ " زندگیت بگوید :اجازه هست ؟اجازه هست روی ِ ماه ِ شما را ببوسم ؟اجازه هست من به دور ِ شما بگردم ؟اجازه هست دردهایت را مرهمی باشم ؟روزی هم می شودطرز نگاهت، لحنِ حرفهایتنوع رفتارتسرد می شودنه اینکه واقعا اینطور باشد ... نه !همه ی همه اش بهانه ستمی خواهی چیز هایی بفهمی ...بفهمیاوی ِ زندگی ات حواسش به این همه سردی هست !؟و امان از آن زمانی کهنفهمند ... نفهمند !به یکبارهبه هم می ریزی ، از هم می پاشیسرد می شوی ...
بیا جانـمبیا ...حواسمان ؛ چشمانمان ؛ دلماناصلا خودِ خودِ خودمانبه " گُل " زندگیمان باشد ... ! کلبه عاشقانه...
ادامه مطلبما را در سایت کلبه عاشقانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : eshanty-lovers2 بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 20:05